رواية واحتضنها الوحش كاملة


1 توسط Mr_ mohammad
28/10/2021

درباره‌ی رواية واحتضنها الوحش

رمان و هیولا او را در آغوش گرفت (تمام فصل ها را کامل کنید) نوشته عزیزه حجازی هیولا او را در آغوش گرفت

- رمان و در آغوش وحش (تمام فصل ها را کامل کنید) از عزیزه حجازی به رمان کامل و در آغوش هیولا که اخیراً همه در وب سایت ها به دنبال آن هستند، استقبال می کنیم.

- رمان و در آغوش جانور کامل شد اخیراً جستجوی عالی در وب سایت ها انجام شده است، بنابراین ما رمان و جانور را کامل در آغوش گرفتیم در یک برنامه سبک و آسان برای استفاده قرار داده ایم.

- رمان و در آغوش کل جانور بالاتر از بقیه در مراکز تحقیقاتی قرار گرفت و رمان و در آغوش جانور کامل هم به نظر شخص من برنده بهترین رمان مصری شد.یک رمان کامل و در آغوش وحش پر از فوق العاده است. رویدادهای پی در پی با سبکی شگفت انگیز و ارائه زیبا، بنابراین فکر می کنم که در صدر کل رمان قرار می گیرد و در لیست بهترین رمان های کوتاه عربی قرار می گیرد.

* گزیده ای کوتاه از رمان و در آغوش هیولا که توسط نویسنده عزیزا محمد تکمیل شده است:

* "رمان و در آغوش جانور کامل" *

رمان و در آغوش هیولا فصل 5 نوشته عزیزه حجازی

مامان میخوای با شوهر خواهرم ریم ازدواج کنم؟

= شوهر خواهرت بود... و بعد من از علاقه اینجا و هانی می گویم که با خودت آویزانش کردی و حالا به خاطر تو راضی به سفرشان نیستند.

- پس دخترت را به آنها می انداز تا سفر کنند نه آنطور

= خیلی شرمنده، تامارا.

تامارا عصبی: از اون طرف مامان من ازش میترسم

مادرش خندید و گفت: اوه، من می روم تنظیم می کنم ... رمانی که هیولا در انظار عمومی در آغوش گرفت، فردا به آن عادت می کنید.

تامارا شوکه شد: دارم عادت می کنم... تو دیوونه منی

- دختر

تامارا: متاسفم، مامان، اما این به نظر ترسناک است، بعد، یعنی می‌خواهی به دخترت مجوز بدهی و به من پیشنهاد ازدواج بدهی.

-منم میتونم...این همونیه که ازت دست خواسته

چشمانش گرد شد و با شوک گفت: اوست که مرا خواست.

- آره

تامارا با عصبانیت گفت: رمانی که جانور در آغوش گرفته، راه می رود، ای گاد، تا زمانی که پشیمان شوی، من تامارا دختر علیا الحبالا هستم.

عالیه با عصبانیت: بیت

_____________________

تامارا سنگی را از روی زمین برداشت و به سمت پنجره یکی از دفاتر آن شرکت غول پیکر وابسته به جاد الفاید پرتاب کرد و در حالی که به سختی نفس می کشید گفت: بیا پایین ای نامرد... رمانی که در آغوش گرفته شد. جانور، و خودت را به من نشان بده، ای برس دیوارها، ای موش غیتان، ای بی وادی.

-خانم اینجوری نمیشه راه میرم

مرد امنیتی با ترس این را گفت و زن گفت: من فقط وقتی او را ببینم حاشیه ساز می شوم حتی اگر مردی خودش را به من نشان دهد.

صورتش را برگرداند و او را دید که قهرمان ترسناکش مقابلش ایستاده است و با لکنت گفت: وای خدای من باور کردی شوخی کردم خیلی جدی اومدی بیرون.

گاد با سردی: روبروی من

تامارا: باشه

گاد فریاد می زند: پیش از من در عربی رمانی است که جانور در آغوش گرفته است.

تامارا به سمت یکی از ماشین ها دوید و جاد به نگهبانانش اشاره کرد که حرکت کنند و او در کنار او بالا رفت.

تامارا عصبی: کجا داریم میریم؟

جید: خفه شو

تامارا ساکت شد و جلوی یک رستوران نماز خواندند و رمانی که جانور در آغوش گرفت، دو نفر پایین رفتند و به سمت یکی از میزها رفتند.

تامارا: چرا رستوران خالی است؟

او بدون پاسخ نشست و او با خستگی گفت: سرد است.

جاد: پشیمانم

تامارا: بشنو که من شنیدم.

گارسون اومد و گفت: جدی چی سفارش میدی؟

گاد: قهوه ساده بخور و خانم را ببین

تامارا بنهم: آب پرتقال رمانی در آغوش هیولا ....

گاد حرفش را قطع کرد: دو تا قهوه ساده

گارسون برایش سری تکان داد و رفت و با تنگی گفت: امکان نداره تو هم کنترلش کنی این یک نیاز غیر قابل تحمل است.

گاد: شما باید به این عادت کنید، خانم گاد

تامارا به طعنه: خواب یک نوجوان را می بیند

می خواست حرف بزند، اما پیشخدمت حرفش را قطع کرد که رمانی گذاشت که جانور فنجان ها را در آغوش گرفت و گفت: چیز دیگری، پشیمانم.

جاد: ممنون

تامارا با لجبازی: چی؟

گارسون برایش سری تکان داد و رفت در حالی که جاد از لجبازی او نفسش را در هوا بیرون داد بلند شو گفت: ببین خانم تامارا بچه های من از همه چیز برایم مهمترند.

تامارا با کنایه: من چه می دانم؟

جاد: امیدوارم خلافت خود را در کنار فرزندان نوجوانم قرار دهیم، من هیچ رمانی را نمی خواهم که هیولا در آغوش گرفته باشد، چیزی که بر شخصیت آنها تأثیر بگذارد.

تامارا: سفر آسان است.

گاد: امیدوارم خانم تامارا حرف های من را جدی بگیرید.

تامارا با لجبازی: جدی میگم... اما استاد جدی چطور میتونه دست از هرچیزی برداره.شما مصمم هستید سفر کنید حتی اگر به خرج بچه هاتون باشه و برای حل موضوع بدون فکر کردن به زندگیم جواب منو بدید. .

"

ویژگی های برنامه: -

اندازه برنامه بسیار کوچک

- رمان و در آغوش هیولا فصل 7 کامل نوشته عزیزه هگزی لذت خواندن

- آنقدر آسان است که برای استفاده از آن نیاز به کوچکترین تلاشی نیست

- برنامه یک رمان و در آغوش گرفتن توسط هیولا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

- طراحی مد روز

- با در دسترس بودن اینترنت پس از دانلود برنامه بخوانید

- رمان و در آغوش هیولا فصل 5 کامل نوشته عزیزه حجازی با طراحی بیش از حد فوق العاده و زمینه های زیبا

- امکان به روز رسانی برنامه به صورت روزانه و بر اساس تقاضا

* امیدوارم رمان کامل و کامل عزیزه نویسنده مورد پسند شما واقع شود.

و تشکر ویژه از نویسنده برای آنچه که در یک رمان روی انگشتانش نوشت و جانور او را به طور کامل در آغوش گرفت.

من برای تشویق 5 ستاره می خواهم، متشکرم.

جدیدترین چیست در نسخه‌ی 1

Last updated on 02/01/2022
رواية واحتضنها الوحش بقلم الرائعة الكاتبة المرموقة عزيزة محمد حجازي
رواية واحتضنها الوحش بقلم الرائعة الكاتبة المرموقة عزيزة محمد حجازي
رواية واحتضنها الوحش بقلم الرائعة الكاتبة المرموقة عزيزة محمد حجازي
رواية واحتضنها الوحش بقلم الرائعة الكاتبة المرموقة عزيزة محمد حجازي

اطلاعات تکمیلی برنامه

آخرین نسخه

1

بارگذاری شده توسط

Tony Howard

نیاز به اندروید

Android 5.0+

نمایش بیشتر

جایگزین رواية واحتضنها الوحش

از Mr_ mohammad بیشتر دریافت کنید

کشف کنید