مثنوی معنوی و کلیات مولوی

جلال الدین محمد بلخی رومی در ششم ربیع الاول سال 604 هجری (قرن هفتم) در شهر بلخ دیده به جهان گشود.

القاب مولوی

خداوندگار، مولانا، مولوی، ملّای روم و با تخلص خاموش در میان فارس زبانان شهرت یافته است.

ازدواج وی

مولوی در هجده سالگی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج سه پسر و یک دختر بود.

دیدار شمس و مولانا

روزی شمس وارد مجلس مولانا می‌شود. در حالی که مولانا در کنارش چند کتاب وجود داشت. شمس از او می‌پرسد:" اینها چیست؟" مولانا جواب می‌دهد:" قیل و قال است" شمس می‌گوید:" و ترا با این ها چه کار است" و کتابها را برداشته در داخل حوضی که در آن نزدیکی قرار داشت می‌اندازد. مولانا با ناراحتی می‌گوید ای درویش چه کار کردی برخی از اینها از پدرم رسیده بود. شمس تبریزی در این حالت دست به آب برده و کتابها را یک یک از آب بیرون می‌کشد بدون اینکه آثاری از آب در کتابها مانده باشد. مولانا با تعجب می‌پرسد:" این چه سرّی است؟" شمس جواب می‌دهد:" این ذوق وحال است که ترا از آن خبری نیست" از این ساعت است که حال مولانا تغییر یافته و به شوریدگی روی می‌نهد و درس و بحث را کناری نهاده و شبانه روز در رکاب شمس تبریزی به خدمت می‌ایستد.