ما بالاخره تنها هستیم .. من و تو .. بالاخره با تو تنها ... و من مالک تو هستم .. و مال من
ما بالاخره تنها هستیم .. من و شما .. بالاخره تنها با شما .. و من مالک شما هستم .. و مالک چشم های شما .. هربار که به کلمات من نگاه می کنید .. و خطوط من را می خوانید .. این آخرین رمان خواهد بود تو در زندگی برایم خواهی خواند .. من در آستانه گودال مرگ هستم .. و فقط ساعتها در این زندگی باقی مانده است ، نمی دانم چند .. اما می دانم که تعداد آنها اندک است .. با وجود قبل از شروع به شما می گویم .. شما باید این کتاب را بخوانید و آن را بسوزانید. آنها سعی خواهند کرد که آن را از بین ببرند و همه کسانی که آن را خوانده اند. همانطور که با همه کتابهایی که شبیه آن بودند رفتار کردند.