فلسفه نیچه درگیر با طیف گسترده ای از ایده های مربوط به شرایط انسانی، از جمله اخلاق، زبان، ارزش، زیبایی شناسی، فرهنگ و آگاهی، و بدن خود را از نوشتن میرسد بحث و جدل نظری، شعر، نقد فرهنگی، پند و موعظه، و داستان در حالی که نمایش یک علاقه برای استعاره و کنایه. در میان مستاجران ارشد فلسفه او پرسش گری ریشه خود را از وجود و ارزش حقیقت عینی بود. به همان اندازه مرکزی به نگرانی های خود را نقد الحادی خود را از دین و اخلاق، که او به عنوان علائم فرایندهای تاریخی به اشتباه برای علت اول گرفته شده در نظر گرفته بود، و مسیحیت به طور خاص، که او به عنوان تبلیغ اخلاق برده در خدمت افول فرهنگی و مشخص محرومیت از زندگی است.