رواية أحببتك أكثر مما ينبغى ل


1.0 توسط Amine NGH
08/04/2020

درباره‌ی رواية أحببتك أكثر مما ينبغى ل

من شما را بیش از آن چیزی که باید توسط انتشارات آتهر عبدالله النشمی روایت کند ، دوست داشتم: دار ال فارابی

درباره این رمان:

"امروز من در كنار شما نشسته ام ، به آرزوهایم ، احمق ها ... غوطه ور در عشق من به تو می شوم ، و نمی توانم بقایای رویاهایم را از زیر آوار شما بیرون بیاورم."

این نویسنده سعودی رمان خود را با همان قطعه ای که به پایان می رسد ، آغاز می کند تا بین آنها داستان "جمنا" و "عزیز" را بگوید که "پایان نخواهد یافت!".

زن جزئیات احساسات خود را نسبت به مردی که دوستش دارد فاش می کند و از همه مهمتر ، سعی می کند حالات روحی خود را در تضاد اجتناب ناپذیر خود با حالت عشقی که دارد بیان کند. شکافی که عذابهای بزرگی ایجاد می کند ، هیچ دارویی ندارد ، باید بین ذهن او و قدرت احساسات او وجود داشته باشد ، و هدیه بی حد و حصر او به معشوق: "من آماده بودم جوان تر و بزرگ شوم ... زیرا موفق نمی شوم ، زیرا برادرم نمی درخشد ..." ، و نوعی عشق که او را نمی شناسد بلکه او آن را نادیده گرفته یا از آن به نفع اهداف بسیار کم اهمیت تر و کم ارزش تر سوء استفاده می کند. "من هنوز نمی فهمم ، من نمی فهمم که چگونه یک مرد با زنی که دوست دارد دستکاری کند بدون اینکه بخاطر لحظه ای از ترس از کاری که نسبت به او انجام می دهد ترسد!"

هر وقت و "بعد از هر ناامیدی ... بعد از هر مصیبت و هوس و هوس ... سعی می کردم قسمتهایم را جمع کنم تا دوباره صفحه خالی دیگری باز شود ..." ، اما "آغازهای جدید فقط دروغ است."

نویسنده خاطرات خود را از ابتدا در یک کافه در خارج از کشور که برای تحصیل ترک کرده است ، بازیابی می کند: "کشوری که اگر من آنجا را ترک نمی کردم ، این همه اتفاق نمی افتاد .. شما مجازات من برای ترک کشوری خواهید بود که مرا دوست داشته باشد! ..." "من بیش از هر چیز به روز داوری اعتقاد دارم" ، زیرا او امیدوار است که عزیز مجازات خود را برای آنچه که علیه او مرتکب شده است دریافت کند.

پیرزن هندی هند ، بدون دانستن اینکه به آنها گفت: "او از شما خسته شده است و فقط شما ... و از همه چیز خسته شده اید ..." هایفا به دوست کویت خود گفت که همیشه و با احترام مدعی است که او لیاقتش را ندارد ، و جمنا امروز به او می گوید "عشق من به تو نابینا بود ، عزیزم .. و حیفا در تو آنچه را که ندیدم در تو دید." او با صراحت به او گفت: "گوش کن .. من مردی بازیگوش هستم ... با زنان می نوشم ، برده می شوم و معاشرت می کنم ... اما من هر وقت به تو برمی گردم .." و او این آسیب را تحمل کرد: "شما به من آزار رساندید که انگار خودم را از کینه ها ، دردها و بیماری های خود خالی می کنید ، به عمد به نام عشق آزار می دهید ... " علی رغم همه حقایق و واقعیت ها ، او اعتراف می کند: "من با سوزش قلب نتوانستم گریه کنم مگر به خاطر تو و به قلبم خندیدم مگر با تو ... آیا این یک معادله دشوار نیست ...؟" زیاد ، دوست متقابل آنها ، اوضاع را برای او تحلیل می کند: "من او را دوست داشتم تا جایی که او را ترساندم! ... او نتوانست تو را با لیست زنانش قرار دهد و نشد او می توانست از شما دور شود ... من آنقدر دوستت دارم که خودش از تو می ترسید ... چون او همزمان از تو می ترسید .. "

چگونه آنها ملاقات می کنند ، و او معتقد است که پایان وسیله را توجیه می کند ، و او معتقد است "این وسیله گاهی اوقات مهمتر از پایان است!"

"شما یک بار به من گفتید که داستانهای عاشقانه شرقی غالباً به تراژدی ختم می شوند. امروز می دانم که شما در مورد این درست بودید ..."

این رمان آنچه را که در اعماق زن در حالت عشق ، احساسات ، ایده ها و تضادها اتفاق می افتد ، منتقل می کند ، همانطور که فکر می کنید انتخاب دشوار به سخت ترین حد در حفظ و حفظ احساسات قوی عشق نهفته است و به هزینه انصراف از خودآگاهی و آگاهی از دستکاری طرف مقابل است ، اما به هر حال ، و حتی اگر حساب کاربری پرداخت شود ، آنچه را که می خواهید دریافت نمی کنید.

اطلاعات تکمیلی برنامه

آخرین نسخه

1.0

بارگذاری شده توسط

Felipe Lima

نیاز به اندروید

Android 4.1+

در دسترس در

نمایش بیشتر

جایگزین رواية أحببتك أكثر مما ينبغى ل

از Amine NGH بیشتر دریافت کنید

کشف کنید