Our website uses necessary cookies to enable basic functions and optional cookies to help us to enhance your user experience. Learn more about our cookie policy by clicking "Learn More".
Accept All Only Necessary Cookies

درباره‌ی مدينة الحب لا يسكنها العقلاء

اپلیکیشن کتاب شهر عشق بدون نت pdf ساکنان خردمند نیست

رمان شهر عشق ساکنان خردمند نیست، اثر کتاب احمد الحمدان بدون شبکه، رمانی که سطرهایش را جز کسانی که روزی تلخی جدایی را تجربه کرده اند، درک نمی کنند.

این مجموعه رمان نوشته احمد الحمدان از دو قسمت تشکیل شده است که قسمت اول آن با عنوان «شهر عشق ساکنان معقول نیست» و قسمت دوم «تو همه چیزهای زیبای من هستی» نام دارد.

قسمت اول «شهر عشق عاقل نیست» را روایت می‌کند که در 143 صفحه، حکایتی از حسرت و جدایی زنی است که قهرمانش با گذاشتن عکس خود بر روی آن سعی کرد توجه معشوق را جلب کند. جلد، تا از کنار این کتاب بگذرد و به آن چنگ بزند، و صفحه تقدیم را بخواند تا بداند که این کتاب را برای او و برای او نوشته است. به او بگوید که برای همه چیزهایی که گذشت متاسفم و او را دوست دارم و هنوز هم دوستش دارم.

و رمان می گوید: "فقط یک نفر است که ما عاشق او می شویم و هر چیزی که بعد از او می آید فراموش می شود. در این غیبت متوجه شدم که جدایی گاهی اوقات سودمند است ، زیرا باعث می شود ارزش کسانی را که انجام داده ایم احساس کنیم. به آنهایی که قبل از اینکه بفهمیم نمی توانیم تحمل کنیم ما را ترک کردند، اهمیتی نمی دهیم." بدون آنها زندگی کنید."

تا در پایان رمانش اعتراف کند: «بالاخره، تو تنها نبردی هستی که من به شکست در آن افتخار می‌کنم».

زمانی که اوج وقایع قسمت دوم، «تو همه چیزهای زیبای من هستی»، که 222 صفحه است، آغاز شد، زمانی که دختربچه ای آمد که بسته ای از کاغذها را در دست داشت که به قهرمان داستان ارائه کرده بود. دختر آنها را با خود فرستاد و کاغذها این کلمات را پیدا می کنند: "دیگر دوستت ندارم، دیگر دلم برایت تنگ نمی شود، من تو را نمی خواهم، من آرزوی تو را ندارم، به تو فکر نمی کنم و فردا به یاد تو می افتم. اشتباهاً من به جای گریه کردن برای تو خیلی می خندم، می دانی؟!، من از تو خیلی متنفرم، زیرا تنها تو هستی که می دانی در همه چیزهایی که برایت نوشتم دروغ می گویم..."

در اینجا درگیری به اوج خود می رسد و قهرمان به دختر بودن او مشکوک می شود، بنابراین همه جا عطر او را استشمام می کند و مدام به دنبالش می گردد اما او را نمی یابد و وقتی صفحه دوم را ورق می زند می خواند: «در غیاب تو یاد گرفتم. که هر کاری می شود کرد، قربان، جز فراموش کردنت! تو تنها چیزی هستی که در خاطره ها می ماند و تو تنها چیزی هستی که من هرگز از دوست داشتنش دست بر نمی دارم، حتی اگر خیلی دور باشد..."

در صفحه سوم قهرمان مطمئن می شود که او همان دختری است که نامش به حرف گره خورده تاآ ختم می شود که می خواند: می دانی؟! من هنوز رزهای قرمزت را نگه می دارم، آنهایی را که وقتی به خواستگاری ام دادی!، و هر شب گل رز را زیر بالش می ریزم تا با صدای خفه کننده ای که بعد از خوابم از زیر بالش بیرون می آید بگویم: "این که مرا دوست داری و من هنوز همه چیزهای زیبای تو را حذف می کنم."

در نهایت، قهرمان در پایان رمانش برای او پیامی می گذارد و می گوید: «چیزهایی هستند که نمی آیند، مهم نیست چقدر منتظرشان باشیم، و چیزهایی هستند که ممکن است بیایند، اما خیلی دیر خواهند شد. به جز تو. تو همیشه در قلب منی همه چیزهای زیبای من.

و سخنان خود را با این جمله به پایان برد: «فیلم ترسناک را دوست نداشتم، اما با شما زیاد تماشا می‌کردم تا زمانی که خود را در بغلتان انداختم، هر وقت شات وحشتناکی می‌آمد، فکر می‌کنید داستان از اینجا به پایان رسیده است؟ یا در داستانی دیگر با «شهر عشق دانا نمی شناسد» ملاقات خواهیم کرد؟

جدیدترین چیست در نسخه‌ی 3

Last updated on 22/01/2024

Minor bug fixes and improvements. Install or update to the newest version to check it out!

بارگذاری ترجمه...

اطلاعات تکمیلی برنامه

آخرین نسخه

وارد شوید undefined در undefined 3

بارگذاری شده توسط

مرتجى الكربلائي

نیاز به اندروید

Android 5.0+

Available on

دانلود مدينة الحب لا يسكنها العقلاء بیشتر برنامه‌ها

نمایش بیشتر

مدينة الحب لا يسكنها العقلاء اسکرین شات ها

در حال بارگذاری نظر...
زبان‌ها
اشتراک در APKPure
اولین کسی باشید که به نسخه اولیه، اخبار و راهنمای بهترین بازی ها و برنامه های اندروید دسترسی پیدا می کند.
نه، متشکرم
ثبت نام
با موفقیت مشترک شد!
اکنون به APKPure مشترک شده اید.
اشتراک در APKPure
اولین کسی باشید که به نسخه اولیه، اخبار و راهنمای بهترین بازی ها و برنامه های اندروید دسترسی پیدا می کند.
نه، متشکرم
ثبت نام
موفقیت!
شما الان عضو خبرنامه‌ی ما شدید.