Irregular Verbs
4.1
Android OS
دربارهی Irregular Verbs
مطالعه، تمرین و یادگیری افعال بی قاعده به روشی آسان.
ما فهرست کاملی از افعال بیقاعده را که بر اساس فراوانی گروهبندی شدهاند، ارجاعات آسان برای درک، و تمرینهایی را ارائه میکنیم تا فرآیند یادگیری شما را آسانتر و سریعتر کنیم.
این برنامه 191 فعل نامنظم را با منابع گرافیکی متصل به معنای هر یک و تمرینات عملی ارائه می دهد که به شما امکان می دهد آنها را به روشی سرگرم کننده یاد بگیرید.
با این اپلیکیشن می توانید:
- معنی فعل بی قاعده را با کاربرد رایج و منابع گرافیکی بیاموزید.
- تمرینات رایجی را دریافت کنید تا به شما کمک کند استفاده از افعال نامنظم را حفظ کنید.
- فعل های نامنظم آموخته شده خود را امتحان کنید.
در این برنامه می توانید افعال بی قاعده زیر و موارد دیگر را بیاموزید:
بوجود امدن. به وجود آمد. برخاسته
بیدار. بیدار شد بیدار شد.
بودن. بود/بود. بوده.
خرس. منفذ. بدنیا آمدن.
ضرب و شتم. ضرب و شتم. مورد ضرب و شتم.
تبدیل شدن. تبدیل شد. تبدیل شدن.
شروع. آغاز شد. آغاز شد.
ببین مشاهده کرد. مشاهده کرد.
خم شدن خم شد. خم شد.
شرط. شرط. شرط.
پیشنهاد. پیشنهاد. پیشنهاد.
بستن. مقید. مقید.
گاز گرفتن بیت گاز گرفته شده
فوت کردن، دمیدن. وزید. دمیده شده.
زنگ تفريح. شکست. شکسته شده.
نژاد. پرورش یافته پرورش یافته
بیاورید. آورده شده. آورده شده.
ساختن. ساخته شده. ساخته شده.
بسوزانید. سوخته سوخته
انفجار. انفجار. انفجار.
خرید کنید. خرید. خرید.
قالب. قالب. قالب.
گرفتن گرفتار. گرفتار.
انتخاب کنید. انتخاب کرد. انتخاب شده است.
لباس لباس پوشیده لباس پوشیده
بیا. آمد. بیا.
هزینه. هزینه. هزینه.
قطع كردن. قطع كردن. قطع كردن.
جرات کن دورست جرات کرد
معامله. معامله شد. معامله شد.
حفر کردن. حفر حفر
شیرجه رفتن. کبوتر. شیرجه زد.
انجام دادن. انجام داد. انجام شده.
قرعه کشی. درو کشیده شده.
رویا. رویا رویا
بنوشید. نوشید. مست
راندن. راند. رانده.
بخور خورد. خورده شده.
سقوط. سقوط. افتاده
خوراک. فدرال فدرال
احساس کنید. نمد. نمد.
مبارزه کردن. جنگید. جنگید.
پیدا کردن. پیدا شد. پیدا شد.
مناسب. مناسب. مناسب.
فرار کن فرار کرد فرار کرد
پرواز. پرواز کرد. پرواز کرده.
منع ممنوع کرد. ممنوع.
فراموش کردن. یادم رفت. فراموش شده.
ببخش. بخشید. بخشیده شد.
یخ زدگی. منجمد شد. منجمد.
گرفتن. بدست آورد. گرفت.
دادن. داد. داده شده.
برو رفت. رفته.
آسیاب کردن زمین زمین
رشد. رشد کرد. رشد کرده است.
دارند. داشته است. داشته است.
شنیدن. شنیده شد. شنیده شد.
پنهان شدن. پنهان شد. پنهان شده است.
اصابت. اصابت. اصابت.
نگه دارید. برگزار شد. برگزار شد.
نگاه داشتن. نگهداری می شود. نگهداری می شود.
زانو زدن. زانو زد. زانو زد.
بافتن. بافتن. بافتن.
بدانید. می دانست. شناخته شده.
غیر روحانی. گذاشته شد. گذاشته شد.
رهبری. رهبری. رهبری.
لاغر. متمایل شد. متمایل شد.
جهش جهش کرد. جهش کرد.
فرا گرفتن. یاد گرفت. یاد گرفت.
ترک کردن. ترک کرد. ترک کرد.
قرض بده روزه روزه
اجازه دهید. اجازه دهید. اجازه دهید.
دروغ. غیر روحانی. لاین
سبک. روشن شد روشن شد
از دست دادن گمشده. گمشده.
بسازید. ساخته شده است. ساخته شده است.
منظور داشتن. منظور منظور
ملاقات. ملاقات کرد. ملاقات کرد.
ذوب شدن. ذوب شده. مذاب.
اشتباه. اشتباه کرد. اشتباه کرده
پرداخت. پرداخت شده. پرداخت شده.
قرار دادن. قرار دادن. قرار دادن.
ترک ترک ترک
خواندن. خواندن. خواندن.
خلاص شدن از شر. خلاص شدن از شر. خلاص شدن از شر.
سوار شوید. سوار شد. سوار شد.
حلقه. زنگ. پله
بالا آمدن. گل سرخ. برخاسته
اجرا کن. دوید. اجرا کن.
گفتن. گفت. گفت.
دیدن. اره. مشاهده گردید.
جستجو کنید. جستجو کرد. جستجو کرد.
فروش. فروخته شد. فروخته شد.
ارسال. ارسال شد. ارسال شد.
تنظیم. تنظیم. تنظیم.
دوختن. دوخت. دوخته شده.
تکان دادن. تکان داد. تکان خورد.
اصلاح کنید. تراشیده شده. تراشیده شده
برش. بریده شده. کوتاه شده.
دهنه. دهنه. دهنه.
بدرخشید. درخشید. درخشید.
شلیک. شلیک کرد. شلیک کرد.
نمایش دهید. نشان داد. نشان داده شده.
کوچک شدن. کوچک شد. کوچک شده است.
ببند ببند ببند
آواز خواندن. آواز خواند. سونگ
فرو رفتن. غرق شد. غرق شد.
بشین نشست نشست
خواب. گذشته ی فعل خوابیدن. گذشته ی فعل خوابیدن.
اسلاید. لغزید. لغزید.
زنجیر. شلنگ. شلنگ.
حرکت دزدکی. اسلنک. اسلنک.
بو. بو کنید. بو کنید.
یواشکی. یواشکی. یواشکی.
بکارید. کاشته شد. کاشته شد.
صحبت. صحبت کرد. صحبت کرد.
سرعت. سرعت. سرعت.
هجی کردن. املا. املا.
خرج کردن. صرف کرد. صرف کرد.
ریختن. ریختن. ریختن.
چرخش. طول. چرخید.
تف انداختن. تف کردن تف کردن
شکاف. شکاف. شکاف.
گسترش. گسترش. گسترش.
بهار. ظهور کرد. فنر.
ایستادن. ایستاد. ایستاد.
کش رفتن. دزدید. به سرقت رفته.
استرو. ریخته شده. پراکنده شده.
گام های بلند برداشتن. استرود. استریدن.
ضربه. رخ داد. رخ داد.
رشته رشته دار رشته دار
سوگند. قسم خورد. قسم خورده
عرق. عرق. عرق.
جارو کردن. جارو شد. جارو شد.
تورم متورم شد. متورم.
شنا کن شنا کرد. شنا کردن
تاب خوردن. سونگ. سونگ.
بگیرید. گرفت. گرفته شده.
آموزش دهید. تدریس. تدریس.
بگو گفت. گفت.
فکر. فکر. فکر.
رشد کردن تروو. رشد کرد.
پرت كردن. انداخت. پرتاب شد.
رانش رانش رانش
آج. ترود. لگدمال شده
تحت. متحمل چیزی شدن. تحت.
فهمیدن. فهمیده شد. فهمیده شد.
بعهده گرفتن. متعهد شد. انجام شد.
حمایت کنید. تایید شد. تایید شد.
ناراحت. ناراحت. ناراحت.
از خواب بیدار. بیدار شد بیدار شد.
پوشیدن. پوشید. پوشیده.
خیس. خیس. خیس.
پیروزی. برنده شد. برنده شد.
باد. زخم. زخم.
کنار کشیدن. عقب نشینی کرد. برداشته شد.
نوشتن. نوشت. نوشته شده است.
... و بیشتر ...
آیا کل لیست را می خواهید؟، این برنامه را دانلود کنید و از امروز شروع به یادگیری افعال بی قاعده کنید.
اگر از برنامه لذت می برید، لطفا نظر خود را برای ما ارسال کنید. خیلی معنی داره!
جدیدترین 1.2 چه خبر است
دانلود فوق سریع و ایمن از طریق برنامه APKPure
برای نصب فایل های XAPK/APK در اندروید با یک کلیک!