Who Moved My Cheese?

چه کسی پنیر من را جابجا کرد افسانه ای در مورد چهار شخصیت است که در یک پیچ و خم زندگی می کنند و همه آنها عاشق پنیر هستند. وقتی پنیر ناپدید می شود، اسکری و اسنیف مشتاقانه به داخل پیچ و خم می روند تا پنیر جدید پیدا کنند. از طرف دیگر هم و هال احساس می کنند به آنها خیانت شده و شکایت می کنند. آنها وقت و انرژی خود را به امید بازگشت پنیر قدیمی تلف می کنند. هال متوجه می شود که پنیر کهنه برنمی گردد، بنابراین به دنبال پنیر جدید به پیچ و خم می رود. او آنچه را که می آموزد روی دیوارها می نویسد به این امید که او از او پیروی کند. سرانجام او پنیر جدیدی را کشف می کند و می بیند که اسکری و اسنیف قبلاً آنجا بودند. پنیر استعاره ای از آنچه می خواهید در زندگی داشته باشید. این می تواند یک شغل خوب، رابطه عاشقانه، پول یا سلامتی باشد. پیام اصلی کتاب این است: همه چیز دائماً تغییر می کند، بنابراین ما باید خود را وفق دهیم. هرچه سریعتر یک تغییر را تطبیق دهیم، رضایت بیشتری از آن خواهیم داشت.

تیم نویسنده بود و در آمازون کتاب می فروخت. هر بار که کسی کتابش را می‌خرید، او 5 دلار دستمزد می‌گرفت. این پنیر او بود. او عاشق پنیر خود بود اما آمازون تغییری در نحوه پرداخت به نویسندگان ایجاد کرد. آنها برنامه جدیدی به نام Kindle unlimited معرفی کردند که مشتریان می توانستند کتاب او را به صورت رایگان دانلود کنند. نکته مهم این است که او فقط برای مقدار صفحاتی که مشتریان می‌خواندند، دستمزد دریافت می‌کرد. او این را دوست نداشت فروشش رو به کاهش بود او از آمازون به خاطر گرفتن پنیرش عصبانی شد. او هفته‌ها وقت صرف کرد تا ایمیل‌های بدی به آمازون بفرستد که چرا باید پنیر او را پس دهند و به دوستانش شکایت کرد. سپس دیو بود. او همچنین به جای شکایت، نویسنده بود، دیو به دنبال پنیر جدیدی بود که ما را به چند درس در مورد تغییر می‌رساند.