فصل پنجم کتاب جواهرات معانی به وفور ابی العباس ، شیخ سیدی احمد التجانی
(هیچ رازی وجود ندارد) که استاد و شیخ ما ، ابا العباس ، مولانا احمد التجانی الحسنی ، باشد که خداوند از او خشنود باشد ، که موضوع تحقیق بود ، و کمال دانش از این طریق داده شد ، و او را از دریای دانش به غیبت خود رفت و از او غیبت کرد تا اینکه یک امامت مستقر و مستقر شد. خشک ، باغ حاوی باغ های دلپذیری با شادی بود و او می فهمید که چگونه رویکرد خود را بجا آورد ، و شامل دقیقه ای از اسرار سکولار ، ابهامات علوم الهی ، حقایق اتاق زیر شیروانی و سلیقه های اهل سنت بود ، بنابراین اگر در یک آیه یا حدیث از سحر قلب صحبت می کرد و با تعجب حیرت انگیز می آمد ، و اگر تأثیر سخنان خود را موعظه کرد و پیکان های خود را اجرا کرد ، و اگر او به استاد خود دستور داد ، و او گروه های قلب و قلب را در دست گرفت ، و قلب بر او تعظیم کرد انتقاد ، سخنان او راهنمایی ، نور و شفابخشی برای صدور وی است ، سیگنالهای عالی و عبارات سمی ، نمای دور را به درک نزدیکتر می کند و او با استدلال روشن بزرگترین پرچم ها را بهم می زند. و احکام قاعده ، و این نشان دهنده این است که خدا هرگز و آن را جمع نمی کند ، و با عقل و توصی good خوب به او فرا می خواند ، از سخنان او در کتاب و سنت پشتیبانی می کند ، و هر نوری در هر نور قابل مشاهده است. که ذهن جواهرات حاکم بر Alo را خیره می کند این یکی از جواهرات روایت نیست ، بنابراین او از عشق ، عشق ، معشوق ، رفتار ، جاذبه ، نابودی و بقا سخن می گوید ، و در قلمرو پادشاه ، پادشاهی ، استبداد و روح جهان و بر روی بزرگترین و کوچکترین وحی ، و بر اسرار نامها و صفات زیبای خدا ، و بر بزرگترین نام و اسرار آن ، و آنچه را که از علم و چراغهای آن دارد ، می داند. و تأثیرات ، تأثیرات ، تعاریف ، الزامات ، مواد و لوازم آن و آنچه منظور آنها و شرایط معاد و زیستگاههای آن است ، طبق روش افراد افشاگری در مواقع و آنچه در کتاب و سنت ذکر شده است ، و در بعضی مواقع به بعضی از عمده ترین مواردی که دولت را در بر می گیرد ، متعلق است ، باشد که خداوند از او خشنود باشد و در مورد نواقص و حواشی آن ، سخنرانی کند. او از کنار گذاشتن تأمل ، انتخاب ، سرنوشت سرنوشت ، و تشکر از فیض و شهادت عمل از جانب خدا سخن می گوید ، زیرا بعضی از اینها از آنچه در فصل قبل از این ذکر شد ، می دانند.